خاطرات قرآنی از استاد قرائتی
خاطره اول) جوان متحير در مسجد النبي زيارت مي كردم ؛ جواني به من رسيد و گفت: آقاي قرائتي! به فريادم برس، پرسيدم چه اتفاقي افتاده است ؟ گفت: رفتهام حرم حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را ببوسم خادمها مي گويند : شما مشرك و بت پرست هستيد . در ، […]
djsaeedkhanدوشنبه - 9 فوریه 2015