خاطرهی اول مربوط به زمانی است كه سرباز كمیتهی انقلاب اسلامی بودم و در مراسمی تلاوت میكردم كه آقا حضور داشتند. ایشان آن وقت رییسجمهور بودند. بعدها از دوستان شنیدم كه فرموده بودند چه كسی دارد قرآن میخواند؟ اطرافیان گفته بودند یكی از سربازهاست. ایشان فرموده بودند: «قدر این سرباز را بدانید كه قاری خوبی خواهد شد.»
خاطرهی دوم مربوط به سال هفتاد و یك است كه بعد از مسابقات عربستان و به اتفاق آقای پرهیزگار خدمت حضرت آقا رسیده بودیم. ایشان برای تشویق به من گفتند: «حالا وقت آن است كه كل قرآن را مثل آقای پرهیزگار حفظ كنید؛ چون قاری بینالمللی هستید.» بعد از مدتی موفق به حفظ كل قرآن شدم و ایشان هم من را مورد تشویق قرار دادند.
خاطرهی سوم هم همین اخیراً بود كه ایشان به بنده فرمودند: «آقای منصوری شما مردمی میخوانید؛ استقبال مردم از خواندن شما یك نعمت است. همین طور ادامه دهید و مردم را با خواندن قرآن منقلب كنید.»
دیدگاهتان را بنویسید