بسم الله الرحمن الرحیم
سیدعباس واسعی کاشانیچهارشنبه - 7 فوریه 2018

?داستان برصیصای عابد?

?قسمت اول?

?حکایت ایمان آدمی، حکایت غریبی است،آدمی اگر عابدترین خلق روزگارهم باشد، پیوسته باید کشیک نفس کشد چه آنکه نفس انسان سرکش است و بدلگام.

?بوده اند در تاریخ کسانی که در ردیف بندگان خاص خدا جای داشته‌اند اما سرنوشتشان با کفر و شرک در هم آمیخته شد.

?نمونه مسجّل و روشن آن، ابلیس سیه روی است که بنا به روایتی از امیر اهل ایمان، علی علیه السلام، شش هزار سال خدای را پرستش نمود اما عاقبت با حسد بردن بر آدمی، گرفتار نخوت و کبر گردید و کارنامه سفید گذشته‌اش را سیاه و سرنوشت تاریک آینده‌اش را تباه ساخت.

?بلعم باعورا، نمونه دیگری است که بنا به نقلی، به پایه و رتبتی رسیده بود که اسم اعظم خدا را می‌دانست و با این اسم، کرامت‌ها از وی سر می‌زد. اما عاقبت در بند شیطان گرفتار آمد و از راه راست بیرون شد.(داستان بلعم باعورا در داستان حضرت موسی ذکر شده)

?برصیصای عابد نمونه سومی است که داستان آن، در قرآن کریم مورد اشاره واقع شده است. در زیر حکایت وی به اختصار از منظر قرآن روایت شده است:

?در بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بجایی رسید که مریض ها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند.

?اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد همان عابد نامبرده آوردند و خواهر را درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.

?شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد.
بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد.

?برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد.

?شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.


 

?قسمت دوم?

?عاقبت برصیصای عابد

 

?وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید.

?سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد.

?پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی به نزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»

?عابد پرسید: چکار باید بکنم؟

?شیطان گفت: یک مرتبه مرا سجده کن.

?عابد سؤال کرد: در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.

?شیطان گفت:من به یک اشاره قناعت می کنم.

?عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.

?اغلب مفسران برصیصای عابد را مصداق بارز انسان در این آیه می‌دانند.

?کمَثَلِ الشَّیطانِ اِذْ قالَ لِلاِنسانِ اکْفُرْ فَلمّا کَفَرَ قالَ اِنّی بَریءٌ مِنکَ اِنّی اَخافُ اللهَ رَبّ الْعالمینَ?

✨کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.(تفسیر منهج الصادقین)✨

?نام برصیصا در کنار نام ابلیس و بلعم باعورا به عنوان(سه عابد بدنام)یاد می‌شود که هر سه به رغم پیشینه‌ی درخشان در عبادت و بندگی، سرانجامشان تباه می‌شود.

 

—————————————————————————————————————

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

© تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت نزد "مجمع النور قرآن کریم کاشان" می باشد.